سفارش تبلیغ
صبا ویژن



انسان خطای آموزگارش را نشناسد، تا آنکه اختلاف [و دیگر نظرات]را بشناسد . [ایّوب علیه السلام]

معراج پیامبر اکرم (ص) چگونه بوده است؟

سوال :معراج پیامبر اکرم )صلی الله علیه وآله( چگونه بوده است؟
پاسخ :در دو سوره قرآن, از  معراج  سخن به میان آمده است: سوره  اسراء  درباره قسمت اول معراج پیامبر)صلی الله علیه وآله( )از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی( و سوره  والنّجم  راجع به سیر آسمانی آن حضرت )از مسجدالاقصی به اوج آسمان ها و ملکوت عالم(. درباره قسمت دوم, چهار نظر وجود دارد:
 1. فرشته وحی )جبرئیل(, با مرکب مخصوصی )براق(, آن حضرت را به آسمان ها برد. تمام این مسافرت, به وسیله جسم و روح پیامبر)صلی الله علیه وآله( و در حال بیداری رخ داد و خداوند نشانه هایی از عظمت خود را به آن حضرت نشان داد.
 هدف از این سفر - چنان که در اولین آیه سوره  اسراء  و آیه 81 سوره  والنجم  بیان شده - مشاهده آثار عظمت الهی در جهان بالا بوده است و پیامبر)صلی الله علیه وآله( بعد از مراجعت, بعضی از آن نشانه ها را برای مردم بازگو کرد.
 همچنین یک سری دستورهای عبادی, اخلاقی و اجتماعی برای مسلمانان آورد که در احادیث مربوط به  معراج  ذکر شده است.1
 2. سیر رسول خدا از مسجدالاقصی به آسمان ها, روحانی بوده است.
 3. در همان حال که پیامبر)صلی الله علیه وآله( در مسجدالاقصی, ایستاده بود, حقایق عالم را به وسیله چشم دل و یا در حالت رؤیا, مشاهده فرمود و جسم و روح آن حضرت به جایی سفر نکرد  بلکه سیر علمی برای ایشان رُخ داد.
 4. حضرت در حال معراج بیدار بود و خواب نبود و جسم داشت. منتها بخشی از سیر او مربوط به زمین و بخشی دیگر مربوط به ملکوت بود. الان که ما در این مکان در حال صحبت کردن هستیم و این معارف الهی نیز مطرح می شود, بیدار هستیم, جسم هم داریم. گفت و گو و دیدن و شنیدن ما نیز جسمانی است  ولی فهمیدن ما جسمانی نیست. ممکن است در جمع ما کسی باشد که این معارف را متوجه نشود و درک نکند  هر چند جسمش اینجا حضور داشته باشد. به عنوان مثال کودکی که در جمع ما است, می بیند و می شنود و بیدار هم هست  ولی پیام و محتوای مطالب مطرح شده را درک نمی کند.
 در مورد معراج پیامبر)صلی الله علیه وآله( نیز این مطلب مطرح است. بخشی از معراج, مربوط به جسم است  یعنی, همان سیر شبانه از مسجد الحرام تا مسجد الاقصی:  سُبْحانَ الَّذی اَسری  بِعبْدِهِ لَیلاً مِن الْمسْجِدِ الْحرامِ اِلَی الْمسْجِدِ الْاَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ .2
 اما بخشی دیگر از معراج - که مربوط به مشاهده پیامبران و سدرة المنتهی و گفت و گو با جبرئیل و دریافت وحی و رسیدن به مقام قاب قوسین و ... است - جسمانی نبود  گرچه پیامبر)صلی الله علیه وآله( در این قسمت, جسم داشته و بیدار هم بوده است  ولی درک آن حقایق والا, به وسیله روح صورت گرفته است, نه جسم3.
 حال باید بررسی کرد که کدام یک از اقسام پیش گفته, توجیه دارد؟ به اتفاق همه علما و اندیشمندان اسلامی, سیر حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( از مکه تا بیت المقدس یا از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی, سیری روحانی و جسمانی بوده است  یعنی, پیغمبر خدا با همین بدن مادی و طبیعی خود, در معیّت روح, طی الارض نموده و از مکه تا بیت المقدس سیر کرده اند.4 آیا عقل به امکان چنین سیر و سفری حکم می دهد؟
 عقل با توجه به امور ذیل, چنین امری را ممکن می داند:
 1. انسان متشکل از روح و بدن است.
 2. بدن همچون وسیله و ابزار برای فعالیت روح است.
 3. بدن تابع روح است. اگر روح از قدرت و منزلت خاصی برخوردار باشد, بدن نیز تلطیف می شود, تا بتواند آن روح قوی را همراهی و مشایعت کند.
 4. هر قدر معرفت و یقین روح, ژرف تر و بیشتر باشد, دارای اراده قوی تری می گردد  به طوری که برایش حالتی رخ می دهد و به مرحله ای می رسد که در درون خود, می یابد که اگر چیزی را اراده کند, حاصل می شود.5
 با توجه به امور یاد شده - که هر یک در جای خود مستدل گشته است - روح بر اثرِ قدرت یافتن, می تواند یک سری فعالیت هایی را انجام دهد که بدن, به تبع توانمندی روح, قابلیت چنین اعمالی را پیدا می کند. شواهد متعددی در مکاتب و ادیان گوناگون در این زمینه وجود دارد که برخی از افراد, بر اثر یک سلسله ریاضت ها و کسب برخی از معارف, قدرتی می یابند که می توانند بدن خود را در حالت ثابتی مدت ها نگه دارند یا اعمالی را انجام دهند که افراد عادی دیگر  از انجام آن ناتوانند. این مطلب در دین ما امری مسلّم و قطعی است. در این زمینه دو روایت قابل توجه است:
 1.  نزد رسول خدا)صلی الله علیه وآله( صحبت شد که برخی از یاران عیسی )علیه السلام(, روی آب راه می رفتند  حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( فرمود: اگر یقین آنها بیشتر بود, روی هوا هم راه می رفتند .6
 براساس این روایت انجام این گونه امور, با همین بدن مادی, دائر مدارِ یقین به خدای سبحان است  یعنی, این باور روح آدمی را چنان توانمند می سازد که بدن به تبع آن, می تواند چنین اعمالِ به ظاهر غیرعادی را انجام دهد.
 2. امام صادق )علیه السلام( فرمود:  هیچ بدنی از عملی که نیت در آن قوی باشد, ناتوان نشده  است7  یعنی, به هر درجه که روح انسان قوی باشد, اشیاء و از جمله بدن او, برایش رام و منقاد می شود.
  طیّ الارض  )یعنی, سفر روحانی به همراهی جسم و بدن مادی از یک نقطه به نقطه دیگر(, نیز از همین موارد است. روحی که بر اثر معرفت به یک درجه متعالی رسیده است, می تواند با بدن خود در کمترین زمان مکان های بسیار دور را طی کند و در جهان مادی به سیر و سفر بپردازد.8
 البته باید به این حقیقت نیز توجه داشت که تبعیت بدن نسبت به روح, در همه افراد انسان یکسان و به یک صورت نیست  بلکه به تبع معرفت و منزلت روح, متفاوت است. چه بسا در برخی افراد, بدن از اراده روح تمکین نکند  اما بدن مبارک حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( نهایت تبعیت از روح پاک و مطهر ایشان داشت  چرا که هم بدن او بهترین و بالاترین بدن در جهان بود - و در واقع بدنی بود که تاب آن همه قیام ها و قعودهای شبانه را داشت - و هم روح شریف ایشان دارای عالی ترین مرتبه وجودی بوده, از قوّت, عظمت و معرفت ویژه ای برخوردار بود. در واقع چنین روحی, چنان بدنی را نیز لازم دارد  بدنی که متناسب با این روح باشد و برای آن مزاحمت ایجاد نکند. در حقیقت به تبع این روح قوی بود که جسم, آن طور تلطیف یافته بود.
 نورِ مه بر ابر چون منزل شده است
روی تاریکش ز مه مُبْدَل شده است
 گرچه هم رنگ مه است و دولتی است
اندر ابر آن نور مه عاریتی است
 یا مگر ابری بگیرد خوی ماه
تا نگردد او حجاب روی ماه
 بوده ابر و رفته از وی خوی ابر
این چنین گردد تن عاشق به صبر
 تن بود اما تن گمگشته زو
گشته مبدل, رفته از وی رنگ و بو
 
 اگر ابری, خوی ماه بگیرد و تیرگی را رها کند و سراسر نورانی شود, این ابر دیگر حجاب روی و نور ماه نیست. همچنین اگر تن انسانی چون حضرت رسول, در پرتو مصاحبت با روح عظیم و مقدسش, خوی جسمی را از دست بدهد و خصلت و رنگ روح بگیرد  گویا احکام روح را می یابد و مانند او عمل می کند. بالاتر اینکه بدن مبارک, مشایعت و تبعیت کامل با روح شریف دارد و به محض سیر و عروج روح از مسجدالحرام تا مسجدالاقصی, بدن هم با حرکت جسمانی به همان مکان منتقل می شود.9
 درباره عروج حضرت رسول )صلی الله علیه وآله( از مسجدالاقصی به عوالم بالا نیز برخی معتقدند با روح و جسم بوده است  اگر چه توجیه علم تجربی در این مسئله ممکن نیست  زیرا علوم تنها در حد عالم مادی و طبیعی, می توانند نظر دهند و با متد حس و تجربه به کنکاش امور این سویی بپردازند  ولی معراج امری فراطبیعی و فوق مادی است که علوم و روش های آن, از درک اصل آن عاجزند  چه رسد به تحلیل جزئیات و ممکن بودن آن! معراج ریشه در ویژگی های هستی شناسانه روح و ارتباط آن با بدن دارد که خود امری مجرد و غیرمادی است و عقل بشری, تنها با توجه به چنین مشخصاتی در روح و مسائل مرتبط با آن, اصل معراج را امری ممکن و مجاز می داند, نه محال و غیرممتنع  ولی  عقل  نیز با اینکه توانایی ادراک موضوعات فرامادی را دارد, از اثبات معراج و کم و کیف آن عاجز است.01
 


 1 برای آگاهی بیشتر ر.ک: جعفر, سبحانی, فروغ ابدیت, )قم: نشر دانش اسلامی, 3631(, ج 1, فصل 22, صص 973 - 493.
 2 اسراء )71(, آیه 1.
 3 نگا: عبداللّه, جوادی آملی, سیره رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( در قرآن )تفسیر موضوعی(, )قم: اسراء, چاپ اول, 6731(, صص 36-87.
 4 المیزان, ج 31, ص 23.
 5 نگا: حسن حسن زاده آملی, دروس معرفت نفس, )انتشارات علمی و فرهنگی(, ج 1 و 2.
 6 بحارالانوار, ج 07, صص 012 - 212 و ص 502, ح 41.
 7 همان.
 8 نگا: المیزان, ج 6, صص 871- 091.
 9 تحلیل معراج, سلسله دروس علامه حسن زاده آملی )دست نوشته(.
 01 برای آشنایی بیشتر با برخی از ابعاد مسئله معراج نگاه: عبداللَّه جوادی آملی, سیره رسول اکرم )صلی الله علیه وآله( در قرآن, )تفسیر موضوعی, ج 9(, صص 36 - 58.



کلمات کلیدی : معراج، امید-نا امیدی-ترجو-ارجی

[ نظر:() ]
ن : مرتضی حسین زاده
ت : 89/12/18:: 10:55 عصر

محمد بن حسن عسکری (عج) آخرین امام از امامان دوازده گانه شیعیان است. در ١۵ شعبان سال ٢۵۵ هـ.ق در سامرا به دنیا آمد و تنها فرزند امام حسن عسکری (ع)، یازدهمین امام شعیان ما است. مادر آن حضرت نرجس (نرگس) است که گفته اند از نوادگان قیصر روم بوده است. «مهدی» حُجَت، قائم منتظر، خلف صالح، بقیه الله، صاحب زمان، ولی عصر و امام عصر از لقبهای آن حضرت است.

قالب بلاگفا

قالب وبلاگ

purchase vpn

بازی اندروید